علی شیرازی در گفتگو با روزنامه صبا:
موسیقی ما بزرگترین گنجینه ملودیک جهان است
به گزارش روزنامه صبا علی شیرازی خواننده و آوازپژوه در یک سخنرانی که در فرهنگسرای ولا و با موضوع ریتم در آواز برگزار شد، به ارائه یافتههایش از پژوهشی درخصوص ریتم در آواز ایرانی پرداخت. او هر جا که لازم بود در بیان این مبحث فنی و تئوریک آوازی گوشههایی را هم برای حاضران اجرا میکرد و حسین مختاری؛ نوازنده ویولون هم شیرازی را در اجرای این قطعات آوازی همراهی میکرد. ریتم (ضرباهنگ) در آواز ایرانی مبحثی مغفول مانده بوده است و بهلحاظ نظری کمتر به آن پرداخته شده است و شیرازی با درک این خلأ، این سخنرانی را ترتیب داد تا از این رهگذر توجه خود و مخاطبان موسیقی ایرانی را به این مبحث مهم در آواز و آموزش آواز ایرانی معطوف کند. در ادامه توضیحات بیشتر شیرازی را در این باره میخوانید.
منظور دقیقتان از ریتم در آواز چیست؟ چون ما بیشتر با ریتم در تصانیف و دیگر قطعات موزون سر و کار داشتهایم و نه آواز.
بسیاری از شنوندگان عام موسیقی و آواز ایرانی از وجود عنصر ریتم در آواز به کلی بیخبرند. هرچند شنوندگان جدی و پیگیر آواز بههمراه کسانی که دستی بر هنر آواز یا موسیقی ملی دارند بر بسیاری از دقایق و ظرایف این هنر از جمله ریتم و ضرباهنگ اشراف دارند. حتی حرفزدن ما فارسزبانها نیز دارای ریتم خاصی است که من ترجیح میدهم این ریتم را ترکیبی و بسته به احساس و مقصود گوینده و حسوحال و عواطفش در حال بیان هر جمله و عبارت دارای ریتم متغیر بنامم. ریتم در آواز، موضوعی است که بیش از پیش باید توسط استادان، مدرسان رشته و اهل فن در آن دقت شود. همچنان که ردیف موسیقی ما وسیعترین و بزرگترین گنجینه ملودیک جهان است و متاسفانه قدر آن را خود ما نمیدانیم که باید بیش از همه بدانیم.
تا چه میزان بر مباحث تئوریک ریتمشناسی در آواز ایرانی پژوهش و فعالیت صورت گرفته است؟
ما یکی از غنیترین گنجینههای موسیقایی و آوازی را داریم که همانا ردیف دستگاههای موسیقی است، اما شوربختانه بهشدت از نظر تئوریک در مضیقهایم و در این زمینه به کمکاری نهادینه مبتلا هستیم. این فقر تئوریک باعث شده تا بهمحض اینکه یک هنرجوی باهوش پرسشی مهم و اساسی را مثلا در زمینه متر آواز، سرعت اجرای تحریر یا ریتم در آواز از استاد و مدرسی بپرسد، معمولا با پاسخهایی کلی و مبهم از قبیل اینکه باید در خود این گوشه یا آن دستگاه دقت کنید تا متوجه مطلب بشوید، روبهرو میشود. علتش هم این است که در شیوه آموزش سینه به سینه معمولا به تکرار موبهمو و درست هر مطلب رضایت داده میشود، وگرنه در هر بخش از ردیفسازی و آوازی ما، دهها مطلب مهم و کارگشا نهفته است. همین فقر تئوریک باعث شده تا مدرسان خیلی چیزها را به گذشت زمان واگذار کنند و مدام به شاگرد بگویند، فلان مطلب مثلا تا دو سه سال دیگر خودبهخود دستتان میآید و بر آن مسلط خواهید شد. البته هیچکس منکر زحمتهای استادان و مدرسانی نیست که اینچنین در شرایط سخت روزگار ما به امر مهم و حیاتی آموزش مشغولند، ولی از یک جایی باید به فکر چاره برای این فقر تئوریک آوازی باشیم.
تفاوت ریتم در آواز با سایر فرمها و قطعات چیست؟
ریتم آواز همان ضرباهنگ اجرای کلام ملودیک و تحریر در هنر آوازخوانی است. باید گفت آواز هم مثل بسیاری از قطعههای موسیقایی ریتم دارد، منتها این ریتم آنگونه که خیلیها تصور میکنند نیست.
چه عواملی در آواز ایرانی بر ریتم و سرعت، کندی و کیفیت آن تاثیر میگذارند؟
آواز در واقع بسیار متاثر از وزن شعر در حال خواندن است. حتی وزن تحریرها نیز تابعی از وزن عروضی شعر است و البته هر خوانندهای به فراخور دانش، توان، تکنیک و بافت و قدرت حنجرهاش بهگونهای به تلفیق وزن شعر با ریتم آواز در حال اجرای خود میاندیشد. همینگونه است که شیوهها و سبکهای آوازی شکل میگیرند و اصلا مکاتب آوازی قوام پیدا میکنند. البته اگر به وجود مکتب در هنر آواز قائل باشیم که در این بحث نمیگنجد. باید در نظر داشت ریتم آواز هر چند بهشدت تحتتاثیر وزن شعری قرار دارد اما مترونوم اجرای همین ریتم در فراز و فرودهای گوشههای مختلف هر دستگاه یا مایه متفاوت است. مثلا در گوشههای اوج که معمولا به ذات، در اوج صدای خوانندگان اجرا میشوند –مگر آنکه درآمد از جایی شروع شده باشد که خواننده توان عزیمت تا اوج را در جای اصلی و واقعی آن گام نداشته باشد– بهطور کلی ریتم اجرای آواز در اوج سرعت میگیرد. همچنین در هنگام فرود نیز نوعی لختی توام با وقار و متانت در ریتم دیده میشود. این سنگینی ریتم آنقدر مشهود است که شنونده خودبهخود متوجه است که در لحظههای پایانی آواز قرار دارد. جاهایی از آواز هم هست که تحت تاثیر مضمون شعری باید مثلا با ریتم تندتری نسبت به بقیه ابیات یا مصراعها اجرا شود. برای مثال وقتی داریم یکبیت را با حالوهوای شاد میخوانیم طبیعی است که نباید آنرا کند و توام با رخوت و سستی اجرا کنیم. البته این مقوله بیشتر از جنس مترونوم اجرای آن قسمت است و سرعت اجرایش را دربرمیگیرد تا ریتم خواندن آنرا. بههر حال همه این موارد را باید در بررسی ریتم آواز در نظر گرفت. استادان و مدرسان گرامی آواز باید بیش از اینها به این مقوله توجه کنند تا بتوانیم فرهنگ آوازی غنیتری را در دسترس همگان قرار دهیم.
آیا متغیرهای دیگری هم در این زمینه نقش ایفا میکنند؟
بله؛ حتی احساسات و عواطف و وضع و حال فعلی یک آوازخوان و اینکه اکنون در چه عوالمی سیر میکند، بر ریتم آوازش و اینکه چه حس و حالی از آن برخواهد آمد سخت موثر است. اینگونه است که هر خواننده خوب، مسلط و خلاق تقریبا نمیتواند یک آواز بهخصوص را دو بار بهصورت صددرصد شبیه به هم اجرا کند. حال خواننده هربار در کیفیت و نحوه ریتمسازی و ریتمدهی آوازش موثر و دخیل است.
چه میشود کرد تا آواز ایرانی در میان مخاطبان عامتر فراگیرتر شود؟
پرنده آواز ما با دو بال کلام و تحریر که در قالبهای ملودیک ردیف دستگاهیمان با هم آمیزش پیدا میکنند به پرواز درمیآید. پرسش مهم این است که چرا یک شنونده عام و غیرمتخصص هم گاهی از یک آواز قوامیافته خوشش میآید و با آن ارتباط برقرار میکند. باید گفت که همواره انسجام آثار هنری خوب و برتر برای مخاطب عام نیز ملموس است. هرچند شاید آوازهای عامهپسند بیشتر به مذاق چنین گروهی از مخاطبان خوش بیاید.
(تهیه و تنظیم از: سهند آدمعارف)